نوازنده ی بدقواره و زشت و لاغر مردنی و قمار باز و شیطانی که شیطان به او کمک می کند که بنوازد!
مردی که حتی لحظه ای چشمانش را از روی آرشه ی ویولونش بر نمی داشت!
مردی که صدای نواختن سازش ایتالیای قرن 19 را در نوردیده بود و مردم دست و سر می شکستند که هزینه ی گزافی بپردازند و تماشاگر اجرایش باشند!
مردی که بزرگترین نوازندگان آن دوران در مقابلش سر فرود آوردند و به فرا زمینی بودن او اعتقاد داشتن!
چرا که کسی گمان نمی برد که نت هایی که نیکولو پاگانینی می نوازد ساخته ی دست بشر باشد و فراتر از آن آیا دستان انسان می توانند چنین صدایی را با کشیدن آرشه روی سیم های ویولن خلق کند!
برای خیل عظیمی از مردم شاید بدقوارگی نیکولو با نواختن فرازمینی او تناقض عجیبی داشته باشد! اما لااقل برای من نه! من مدت هاست که یاد گرفته ام این دو مقوله را از هم جدا کنم.
براستی اکنون فکر می کنید چند درصد مردم ایران(حتی می توانم ادعا کنم مردم جهان) پاگانینی را می شناسند؟!شاید قطعه ای از او را شنیده باشند اما هیچ گاه نه می دانستند و نه تلاش کردند بدانند این قطعه از آن کیست!
و اما سوال دیگر! چند درصد مردم ایران تتلو و گار و هزاران هزار(!) سلبریتی دیگر که حتی به اندازه ی یک جو هنر نثارشان نیست را می شناسند و دنبال می کنند؟! به راستی به سر ما چه آمده؟! آیا ظاهر آن قدر اهمیت دارد؟! دوست دارم تمام آن هایی را که به کنسرت گار می روند جمع کنم و بپرسم پاگانینی که به کنار، آیا تابحال وقت گذاشته اند که یک قطعه ی کلاسیک گوش کنند؟!
 چرا ما عادت کردیم به بزرگ جلوه دادن آدم ها؟! آیا عمر مان آنقدر برایمان اضافی است که از چنین چیز هایی لذت ببریم؟!
همان طور که در ابتدای سخن گفتم پاگانینی هم فردی بی حاشیه نبود! حتی ویولنش را هم بر سر قمار باخته بود! ( از نظر من این جنبه اش با تتلو که میان اجرایش به حضار گفت می روم گل بکشم و بیایم فرقی نمی کند!) اما آیا پاگانینی به دلیل حواشی اش شهره داشت؟! آیا چون قمارباز بود و به دختری کرده بود مردم به او عشق می ورزیدند؟! روی دست راستم شرط میبندم خیر! و آیا سلبریتی های امروزی  به خاطر حواشی شان شهره اند؟! روی دست چپم شرط می بندم بلی!
تمام ما انسانیم! تمام ما خطا می کنیم! نباید یکدیگر را قضاوت کنیم ! اما هیچ گاه هم نباید به خطاهایمان افتخار کنیم! و از آن مهم تر اینکه نباید این گونه افراد ا به دلیل خطایشان تحسین کنیم!!!
می گویید خطا چیست؟! هر کدام ما نظری متفاوت نسبت به خطا داریم؟! برای پی بردن به این که خطا چیست باید به سرشت خود رجوع کنیم! سرشت پاک و منشاء انسانی به انسانی دیگر متفاوت نیست! اشتباه نکنید! این مسئله هیچ ربطی به دین و ایمان ندارد! تنها باید به صدایی که از اعماق وجودمان می آید گوش دل فرا دهیم!‍
دیدن بخشی از فیلم ویولونیست شیطان ( زندگی نامه ی پاگانینی ) بهانه ای شد برای بیان این موضوع !
و خدا را هزاران بار شکر می کنم که این فیلم را کامل ندیدم!
و کماکان اعتقاد دارم که چهره ی واقعی پاگانینی با حرفه اش در تناقض نبود !بلکه چیزی که با آن در تناقض است تصویری ست که دیوید گرت از او در این فیلم نمایش می دهد! مردی خوشتیپ با موهای هایلایت شده و چشمانی زیبا و از آن بدتر خوش هیکل!مردی که
از میان جمعیت به روی صحنه می آید و با لبخند هنگام نواختن که به تماشاچیان نگاه می کند و قند در دلشان آب می شود !
نیکولو پاگانینی هیچ گاه این نبود! هیچ گاه!
امان از دست کلیشه های امروزی!
اطمینان دارم که بیشر مردم نه به خاطر پاگانینی بلکه به خاطر دیوید گرت این فیلم را دیده اند و نه عاشق پاگانینی بلکه عاشق دیوید گرت شده اند!
ای کاش و ای کاش و ای کاش در این دنیا هرچیز سر جای خودش بود.







مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ما گناهکاريم اما مگر حيوانات هم گناهکارن نیش و نوش طلبگی طرح تدبیر مدارس ابتدایی 99-98 Welcome midzy من و باز هم من... سايت طرف داران Akcent دانلود رایگان مقاله10 Karen pourebrahims panasonic central