قرار بود شب بیام و از روزی که ساختم بگم!
منتها اونقدری جون ندارم کلش رو توضیح بدم! فقط اینکه امشب بعد مدت ها تنها شبی هستش که با شرمندگی نمی خوابم! امروز روز خیلی ایده آلی برام نبود! اما خوب تونستم خودم رو جمع و جور کنم! و این باعث میشه امشب با خیال راحت بخوابم.
از طرف دیگه خیلی هم خوشحال نیستم! راستش دارم فکر میکنم که اگر هدفم رو از ته ته دلم دوست دارم پس چرا اینقدر همش سستی میکنم؟! وقتی هم خودم توانایی شو در وجودم میبینم و هم دیگران و حرکت شایسته ای نمی کنم ، اسمش میشه ناشکری ، مگه نه؟! دوست ندارم آدم نا شکری باشم! از ناشکری متنفرم!
انقدر تو زندگی تلاش کردم و زمین خوردم که دیگه بلند شدن برام سخت شده! کو اون هیوایی که روزی 3 ساعت گیتار میزد و 12 ساعت درس میخوند؟!
دوست ندارم بیشتر از این راکد باشم! آب راکد بو میگیره! متاسفانه منم دارم میگیرم! خدایا کمکم کن حرکت رو به زندگی برگردونم!
+مامانم هنوز بیداره و داره غذای فردا رو میپزه!مطمئنم زودتر از دو نمیخوابه و فردا دیرتر از شش هم بیدار نمیشه!و میره مدرسه و زودتر از 2 برنمیگرده! دارم با خودم فکر میکنم آیا من به عنوان بچش و خواهرم و پدرم لیاقت چنین چیزی رو داریم؟! اونا رو نمیدونم! اما من درحال حاضر ندارم! امیدوارم لیاقتش رو پیدا کنم! مامانم هدفش رو یه جا متوقف کرد و به شوهر و بچه هاش رسید. من هیچ وقت چنین کاری رو نخواهم کرد! اما سعی میکنم لیاقت این فداکاری رو داشته باشم ! حداقل اینکه زودتر از 2 شب کارم رو تموم نکنم و دیر تر از 6 صبح هم شروع نکنم! زندگی مامانم زندگی ایده آل من نیست( گاهی حس میکنم واسه خودشم نیست) اما من هییییییچ وقت هییییییچ وقت نمیتونم محبتاشو جبران کنم!
+دیروز به خانم "ز" گفتم من فلان مبحث رو تابه حال نخوندم و تستش رو هم نزدم، الان هم استرس دارم که نمی رسم پس میخوام بذارمش کنار! همون لحظه در حد ده دقیقه درس داد و رفت کتاب تست آورد و گفت بیا تستش رو بزنیم! سه صفحه تست زدم با یه غلط! خیلی ذوق کرد! و خیلی خیلی هندونه زیر بغلم گذاشت! گفت ببین من الان خیلی وقته میشناسمت و میدونی الکی تعریف نمی کنم!من بهت ایمان دارم! با تمام وجودم!و الان هم تواناییت بیشتر برام روشن شد! این دوماه رو خوب بخون! قطعا میتونی! من مطمئنم! دکتر "ن" ( یه دکتر معروف تو رشت)تا قبل سربازیش رشتش ریاضی بود و دوماه برای کنکور خوند و دورقمی آورد! تو میتونی! خودتو درگیر حاشیه نکنی و تمام تلاشت رو کنی میشه!
+امیدوارم درست راجع بهم فکر کرده باشه و من هم همت کنم .
+ یه دوستی فکر میکنه ازش دلخورم و هی پیام میده ولی من حوصله ندارم جواب بدم! به خودم گفتم آخر شب جوابشو میدم اما حوصله ندارم! ولی با این حال الان بهش پیام میدم که دلخور نیستم! به هرحال دوست ندارم این موضوعی بشه که امشب خوابش نبره!
+چشمام داره بسته میشه و حس میکنم صدای کلید های کیبورد این وقت شب رو اعصاب خانوادست! شبتون بخیر!
درباره این سایت