حوصله ی بابام رو ندارم .خیلی رو اعصابه. قهر بودیم بهتر بود
امروز بهم میگه توهمی!!! میگه از بس قرص خوردی همش توهم میزنی!!!! دخترشو به خاطر مریضیش مسخره میکنه!
حوصله شو ندارم. احساس میکنم باعث میشه نا امید بشم.
امروز بهم میگه چقدر فیلم بازی میکنی اخه!!!! اینکه دیشب تا خروسخون موندی درس خوندی فیلمته! میخواستی سر ما رو شیره بمالی!
واسم خیلی عجیبه که چرا اینجوری فکر میکنه! خودش که اون ساعت خواب بود و من هم سه ساعت از اتاقم بیرون نیومدم! دقیقا چجوری خواستم چنین کاری کنم؟!!
حوصله شو ندارم. خدایا نذار حرفاش روم تاثیر بذاره . خدایا نذار من رو عقب بکشه.
+ خدایا من این گلایه ها رو میکنم که خالی بشم. پدرم رو سلامت بدار.
درباره این سایت