خنجر اونجایی به قلبم خورد که همین امروز، تو اندک زمانی که بیرون خونه بودم ، تعداد زیادی زباله گرد دیدم.

یکیشون یه پسر دوازده سیزده ساله بود و یکیشون یه پیرمرد خیلی ناتوان.بقیه هم جوون بودن.

دلم میخواست بهشون کمک کنم اما پول نقد همراهم کم داشتم.

خدایا. خودت به داد این مردم برس.

+ هیوا ! کاری که تو میکنی کفران نعمته! شرایطت رو ببین ؟!!! بلند شو دختر !!!! حداقل تو شرایطی هستی که بتونی همه ی دغدغه ت رو بذاری روی درست! این خودش آرزوی خیلی هاست! بلند شو دختر! خودت رو پیدا کن!

+ خدایا.چی بگم از عظمتت.

------------------------------------------------------------------------------

قرار بود تا 17 خرداد نیام اما دیدم هیچ چیزی نمیتونم پیدا کنم که خودم رو خالی کنم. غمباد گرفتم :)

تصمیم گرفتم جسته و گریخته بیام و حرف دلم رو بزنم و برم

بچه ها کماکان پست هاتون رو میخونم.

ببخشید که کامنت ها رو بستم ، دلم خیلی براتون تنگ میشه اما چون آدم بی جنبه ای ام بعدش همش میشینم پشت p.c :/

لا به لای دعا هاتون فراموشم نکنین ها.! به فکرتون هستم! لطفا برام انرژی مثبت بفرستید ! منم براتون می فرستم!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نور و بلور صندوق کارآفرینی امید استان کردستان علی کوچولوی مامان روناس طرح مهاجرت از سیستم سانترال به VOIP سه شنبه های مهدوی (عج) شهر بهمن میرزاCarpet تشک آنلاین طراحی ، بهینه سازی و سئو سایت